سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنرمند مجسمه ساز ارومیه ای از زندان آزاد شد

تاریخ : دوشنبه 89/4/7 ساعت: 8:58 صبح

شهرداری ارومیه در پی بروز اختلاف در قرار داد ساخت تندیس میدان مادر با طرح شکایتی وی را روانه زندان کرده بودحسن نازلیان هنرمند مجسمه ساز ارومیه ای با شکایت شهرداری ارومیه محکوم به عودت ودیعه پرداختی شده بود بازداشت و بعد از یک هفته آزاد شد.
به گزارش آینانیوز، به دنبال عقد قراردادی بین این هنرمند و شهرداری ارومیه در زمان مدیریت سابق مقرر می شود تندیسی انتزاعی از مادر و فرزند به ارتفاع 7 متر در فلکه مادر نصب شود که به علت تاخیر در تحویل محل اجرای عملیات از جانب شهرداری و مصادف شدن با فصل بارندگی، پیمانکار طرح به دلیل عدم امکان اجرا، طرح را رها کرده و در کارگاه شخصی اش پیگیر ساخت تندیس می شود.
نازلیان در جریان عقد این قرارداد که رقم آن 14 میلیون تومان بود مبلغ 6میلیون و 500 هزار تومان دریافت می کند که بعد از اینکه با اخطار شهرداری مبنی بر اتمام کار مواجه می شود و اظهار می کند که در چنین شرایطی قادر به اتمام کار نیست اختلاف فیمابین بالا می گیرد و ادامه کار منجر به طرح شکایت از نامبرده و احضار به دادگاه و بازداشت پیمانکار می شود.
در جریان رسیدگی به پرونده این شکایت حسن نازلیان به دلیل امتناع از پرداخت ودیعه پرداختی و اظهار اینکه طبق قرارداد حاضر است کار را اتمام و تحویل نماید، روانه زندان می شود و بعد از تحمل 7 روز با پرداخت مبلغ مورد مطالبه شهرداری ارومیه آزاد می شود.
این هنرمند شهیر ارومیه سازنده سردیس های معروف فلکه مدرس(نیم تنه های شهریارو شهیدان رجایی، باهنر و مدرس) با ابراز گلایه از نوع برخورد با وی به آینانیوز گفت: در همه جای دنیا معمول است که هنرمندان را ارج می نهند اما در کشور ما اینچنین در نتیجه سوء مدیریت شهرداری سابق و عدم توجه به شرایط و روحیات هنری بنده محکوم و روانه زندان می شوم.
نازلیان ادامه داد: جالب است که آثار هنری علی رغم همه نقاط دنیا در ایران از طریق مناقصه خرید و فروش می شوند در حالیکه پیکره هایی را که هنرمندان مثلا در اروپا می سازند دولتمردان با بالاترین قیمت پیشنهادی و طی حراجی خریداری و در میادین شهر ها نصب می کنند.
این مجسمه ساز از طرح ناکام و ناتمام " نی قازان " یکی دیگر از آثار خود که قرار بود در یکی از نقاط شهر ارومیه نصب شود نیز خبر داد و اظهار داشت: متاسفانه علی رغم تایید ضمنی مسئولین شهری وقت این نمادها که داوطلب شده بودم بدون دریافت ریالی دستمزد و تنها با دریافت هزینه تمام شده آنها را بسازم به بایگانی سپرده شده و فراموش شد.
گفته می شود حسن نازلیان هنرمند مجسمه ساز، به دنبال شکایت شهرداری ارومیه از وی به دلیل استنکاف از عودت ودیعه دریافتی در ازای ساخت مجسمه میدان مادر یکشنبه گذشته روانه زندان و بعد از یک هفته با پرداخت مبلغ مورد مطالبه آزاد شد.


|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

سمبولیسم عدد نه در میان ترکان

تاریخ : دوشنبه 89/4/7 ساعت: 8:58 صبح

توحید ملک زاده دیلمقانی
 در طول تاریخ، اعداد به انحاء مختلف انسان ها را به خود مشغول داشته و در این باره انسان ها نیز به تخیل و سمبولیزه کردن آنها پرداختنداند. اعدادی مانند 2 ، 3 ، 4، 7، 9 ، 12 ، 13 ، 40 از جمله این اعداد هستند. در این میان عدد 9 در میان ترکان باستان و ترکان معاصر از اهمیت فراوان برخوردار بوده و اصولاً زندگی ترکان بر مدار نه بوده است.
دقیقاً علت تقدس عدد نه در میان ترکان مشخص نیست شاید زاده شدن انسان پس از نه ماه و نه روز پس از انعقاد نطقه علت این امر باشد. به فرض صحیح بودن این تئوری می توان حدس زد ترکان از باستان ترین ایام تا حال توانسته اند با تشخیص نوعی نظم در طبیعت با درک پریودیک بودن این نظم حول عدد 9 آشنا شده و آنرا به عنوان یک عدد مقدس در میان ترکان تعمیم دهند. با مطالعه ی تاریخ تمدن ترکان از ترکان باستان تا همین اواخر در می یابیم اهمیت عدد 9 همچنان در طول تاریخ پابرجا بوده است.

1 - اولین تمدن شناخته شده جهان از آن سومریان پروتورک می باشد. طبیعی است عدد مقدس 9 نیز در میان ترکان سومری رایج باشد. مثلاً در میان سومری ها در هر برج دروازه ایشتر (الهه ی عشق از مصدر ایسته مک ) 9 ردیف حیوان نقش گردیده بود. شامل گاوهای زرد طلایی با یال ها و منگوله های آبی و شاخهای سبز ، شیرهای زرد رنگ با خال های سفید که همه در زمینه ای آبی نقاشی شده بودند. می دانیم شاخ از مظاهر قدرت آسمانی ترکان و رنگ آبی رنگ تقدس در میان جوامع ترک محسوب می شود.
2 _ در میان قبایل ترک ساکن ترکستان به قبیله دوققوز اوغوز نیز برمی خوریم. قبایل اوغوز مرکب از 24 قبیله از دوققوز اوغوز ها منشعب شده اند. در کتیبه های اورخون در میان دوققوز اوغوزان از مراسم یوغ (عزاداری) به مناسبت مرگ آلپ ارتونقا که در شاهنامه افراسیاب خوانده شده یاد شده است.
3 _ در کتاب وزین دده قورقود شاهکار ادبی ترکان نیز عدد 9 به نحو بارزی دیده می شود. در داستان « قازان بگ اوغلی اوروز بگین توتساق اولدوغی بویی بیان ائده ر خانیم هئی » از کتاب دده قورقود داریم:« بیر گون اولاش اوغلی قازان بگ یئرینده ن تورمیشدی قارا یئرین اوزه رینه اوتاق لارین تیکدیر میشدی. بین یئرده ایپک خالچاسی دؤشنمیشدی. آلا سایودن گؤک یوزینه آشانمیشدی. توقسان تومن گنج اوغوز صؤحبتینه دیریلمیشدی. آغزی بؤیوک خومره لر اورتالیغا سالینمیشدی . توققوز یئرده بادییه لر قوریلمیشدی. آلتون آیاق صراحیلر دیریلمیشدی. توققوز قارا گؤزلی اؤرمه ساچلی، اللری بیله گینده ن قینالی، بارماق لاری نیگارلی ، بوغازلاری بیر قاریش کافر قیزلاری آل شرابی آلتون آیاغا قالین اوغوز بگلرینه گزدیره ر لردی» در این متن دختران نه گانه با جامهای شراب دیده می شود.
4 _ در اعتقاد شامانیسمی ترکان باستان « بای اولگن » بر بلند ترین نقطه ی آسمان نهم بر قله کوه قرار گرفته است.
5 _ در کتاب وزین دیوان لغات الترک نوشته محمود کاشغری اولین تورکولوژ جهان در ماده ی توققوز توغلوق خان چنین آمده است: « خاقان و ملک دارای توققوز توغ یعنی دارای نه درفش و بر نه درفش چیزی نمی افزایند و هر چند که ولایت و مقام بیشتر شود به همان نه فال نیک گیرند و شگون دارند. و این علم ها و درفش های نه گانه را از دیبا یا حریر نارنجی رنگ سازند نیکو فالی را».
6 _ امیر تیمور که به حق وارث امپراطوری فرهنگی _ سیاسی ترکان بود نیز به رسم اجدادش عدد نه را مقدس می شمرد. وی پس از فتح دمشق از مردم تحف و هدایایی جمع کرد و این تحف را « دو قوزات » یعنی نه تا از هر جنس می نامید.
7 _ در دیرین ترین متن ادبی مغولان که خویشاوند فرهنگی ترکان هستند چنین آمده است: « چنگیز رو به آفتاب می نمود و کمربند خود را بر گردن انداخته و کلاه را در دست گرفته به سینه خود می زد و نه بار در برابر آفتاب سجده می کرد و سپس جرعه افشانی و نیایش می نمود». درباره تاریخچه ی جرعه افشانی در میان ترکان و سمبولیسم آن مقاله دیگری در دست تهیه است. این رسم دیرین ترکان در میان یونانی ها و فارس ها نیز رسوخ کرده است.
8 _ در تاریخ جهان آرا که درباره ی امپراطوری آذربایجان دوره ی شاه اسماعیل خطایی نوشته شده داریم: « اویماق مغول نه نفرند بدان جهت ترکان عدد توقوز را معتبر دانند. گفتنی است اویماق تاتارها نیز هشت نفر بود بدین جهت عدد هشت نیز به مثابه ی سمبول ترکان تاتار انتخاب شده بود. محمد امین رسول زاده بانی جمهوری آذربایجان پرچم رسمی آذربایجان را منقوش به ستاره هشت پر نمود چرا که تا چندی پیش ترکان آذربایجان در میان روسها به تاتار مشهور بودند. ستاره هشت پر در میان ایلامیان پروتورک نیز اهمیت داشت و ساختمان کاخ خورشید نادر در کلات که هنوز هم موجود است بصورت هشت گوش ساخته شده است. می دانیم نادر شاه افشار دارای شعور ملی بوده و به ترک بودن خود افتخار می کرده است.
9_ امپراطوری ایلخانی نیز که تمام آسیا را تحت تسلط خود گرفته بود نیز عدد نه را عددی مقدس می شمرد مثلاً قوبیلای تمام هدایا را با مضربی از عدد 9 دریافت می کرد. مارکوپولو سیاح ونیزی که به این مساله اشاره کرده است همچنین می نویسد: « سارق در میان ترکان اگر مستحق مرگ نباشد جزایش چوپ و فلک می باشد می تواند مجازات خود را بازخرید کند. در این صورت باید نه برابر قیمت شی مسروقه را بپردازد.».
10 _ سپاه مغول در جنگی که به قصد حمله به ارمنستان در سال 1241 م انجام دارند پس از پیروزی بر دشمن از هر پیکر افتاده دشمن یک گوش کندند و نه کیسه بزرگ را از آن انباشتند.
11 _ در میان ترکان ترکمن نیز همین رسم دیده می شود مثلاً مهریه دختران ترکان بر مدار نه بود « دو نه طلا، سه نه طلاو...» دخترخان و طورها و سایر اعیان تا نود دوقوز طلا بر قرار می شد.
12 _ در کتاب نفیس « سنگلاخ » که در عهد نامه نادر شاه نوشته شده داریم: « بعضی از مورخین هم عدد اولاد یافت را نیز که ابوالترک است نه شمرده اند. هدیه و پیشکش را از هر جنس که باشد نه نه ترتیب می دهند لهذا هدیه و پیشکش را نیز بالمجاز «توقوز» نامند. و موافق شرع نبوی نیز مزیت عدد نه عدد دیگر وضوح دارد زیرا که عدد اسماء حسنی الهی نود و نه است» در همانجا ذیل لغت توقوز اتابک داریم:« کنایه است از آبا علوی که عبارت از نه فلک باشد».
13 _ طرخان از جمله القاب مهم در سیستم اجتماعی ترکان بوده که دارنده این لقب از «نه» امتیاز برخوردار بود. نام پدر معلم ثانی افتخار فلسفه ترک حکیم ابونصر فارابی ، محمد طرخان بوده است.
14 _ در پرچم رسمی ترکان چچن نیز گرگی با نه ستاره در اطرافش دیده می شود.
15 _ در میان دریاچه اورمیه جزیره ای به نام « دوققوزلار » دیده می شود و در خود شهر اورمیه یخ خانه ای به نام دوققوز پله وجود دارد.
16 _ در میان ترکان قاجار نیز عدد 9 از اهمیت برخوردار بود بطوریکه به مناسبت ورود مظفرالدینشاه از اروپا به سرحد نه طاق نصرت به افتخار وی برپا داشتند.
17 _ رسم تقدیس عدد نه به میان یونانیان نیز رسوخ یافته است. این رسوخ بی شک از طریق ترکان اسکیت انجام یافته است بطوریکه در اساطیر یونان « هیدرا » مار نه سری است که به دست هرکول کشته می شود.
18 _ در اشعار ظهیر فارابی نیز داریم: نه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای تا بوسه بر رکاب قیزیل ارسلان زند

منابع
1. ساندرز.ن.ک.، بهشت و دوزخ در اساطیر بین النهرین ، اسماعیل پور، ابوالقاسم ، نشر فکر روز، تهران چاپ اول 1373 ص 63
2. کؤپرولو، فؤاد ، تورک ادبیاتی تاریخی، استانبول 1981، ص 49
3. گونئیلی، حسین .م. دده قورقود کیتابی و دده قورقود کیتابندا سؤزلر آدلار تهران 1378، ص 127
4. الیاده، میرچا، رساله در تاریخ ادیان ، جلال ستاری ، تهران ، سروش ، چاپ اول 1372، ص 76
5. کاشغری ، محمود، دیوان لغات الترک ، دبیر سیاقی ، تهران 1377 ، ص 491
6. زیاده، دمشق در عصر ممالیک ، جمال الدین اعلم ، تهران 1351 ، ص 32
7. پلیو، پل ، تاریخ سری مغولان ، شیرین بیانی ، تهران 1350 ، ص 38
8. غفاری قزوینی ، قاضی احمد ، تاریخ جهان آرا، ص 40
9. اوتر ، ژان، سفرنامه ژان اوتر عصر نادر شاه ، دکتر علی اقبالی ، تهران چاپ اول 1363
10. مارکوپولو ، سفرنامه مارکوپولو ، با مقدمه جان ماسفیلر، جیب الله صحیحی تهران 1350 ، ص 139
11. همان ، ص 92
12. ویلتس ، دوراکه ، سفیران پاپ به دربار خانان مغول، مسعود رجب نیا، چاپ اول خوارزمی ، 1353 ، ص 69
13. میرپنجه ، سرهنگ میر اسماعیل ، خاطرات اسارت روزنامه سفرخوارزم و حیوه ، تهران 1370 ، ص 128
14. استرآبادی ، سنگلاخ، ص 119
15. همان ، ص 120
16. فیضی الهی وحید ، دکتر حسین ، مجله شکار و طبیعت شماره 51
17. ملیچک ، روزنامه خاطرات عزیز السلطان ( ملیجک ثانی) ج اول ، تهران 1377 ، ص 293
18. ساندروز ص 47


|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

سمبولیسم هلال در میان ترکان

تاریخ : دوشنبه 89/4/7 ساعت: 8:58 صبح

توحید ملک زاده دیلمقانی
به اعتقاد دانشمندان، انسان های باستان به سبب عدم آشنایی با ماهیت طبیعت و برای درک مفاهیم بنیادین طبیعت و توجیه پاره ای از معلولات در جامعه به تخیل و سمبول سازی می پرداختند. بدین سبب است که مطالعه سمبولیسم در انسانهای باستان به نحو بارزی تفکر و اندیشه انسانهای باستان را آشکار می سازد. 
در این میان ترکان باستان به سبب ارتباط دامنه دار مادی و معنوی با طبیعت همگام با سایر ملل جهان از طبیعت و آثار آن بهره مند شده و در سمبولهای خود بکار برده اند. زندگی عمدتاً کوچ نشینی ترکان همراه با بهره مندی فراوان از طبیعت ، همراه با تفکرات به ترتیب زمانی آنیمیسمی ، توتمیسمی و شامانیسمی ترکان، گرایش به سمبولیسم را در جوامع ترک ارمغان اورده است. سمبولیسم هلال که امروزه نیز علامت اقتدار و نهاد رسمی ترکان می باشد از این جمله است.
ماه در میان ترکان باستان جنبه ی خدایی داشته و مقدس شمرده می شد. از دیگر سو در زندگی دامداری و کوچ نشینی ترکان نیز همواره قوچ به عنوان سمبل قدرت، نیرو و تولید مثل مورد توجه قرار داشته است. مشابهت ظاهری هلال و شاخ و هم ترازی معنوی بودن این دو عنصر سبب گردیده هلال و شاخ حیوان نسل به نسل از ترکان باستان به ترکان بعدی منتقل و بعدها از طریق خلافت ترکان عثمانی به میان سایر ملل ترک اما مسلمان رسوخ یافته و به صورت علامت رسمی این کشورها درآید.


امروزه نماد رسمی کشورهای زیر هلال می باشد. آذربایجان، ترکیه، قبرس، اوزبکستان، ترکمنستان، ترکستان شرقی، تاتارستان، جمهوری ایتیل ، جمهوری قاراقالپاق، جمهوری قوموق، ترکان کرکوک و کشورهای مسلمان پاکستان، لیبی، تونس، مالایا و موریتانی. بررسی تاریخی سمبولیسم هلال یا شاخ در میان ترکان امروزه تمام محققین تاریخ تمدن، اولین تمدن بشری را از آن سومریان پروتو تورک می دانند.
در داستان مشهور ترکان سومر یعنی قیل قمیش که محققین آنرا اولین و به عبارت دیگر مادر داستانهای حماسی جهان می دانند، قهرمان داستان یعنی قیل قمیش که دارای جنبه ی خدایی بود کلاهی از شاخ برسر داشت. در جامعه سومری نیز « نین قیرسو » که دارای جنبه ی خدایی بوده سوار بر ارابه در شهرهای سومر به سیر می پرداخت. به نوشته محققین وی نیز تاجی از شاخ که نماد اولوهیت و قدرت بود برسرداشت.
در میان عیلامیان پروتوتورک که در همسایگی آذربایجان یعنی در خوزستان فعلی می زیستند شاخ از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. در سنگ نوشته ای مربوط به زبان عیلامیان میان میانه شاخ جزء مهمی از هر معبد بوده و نماد اولوهیت آن محسوب می شده است. بطوریکه شاه شیلماک اینشوشیناک در قرن 12 ق.م افتخار کرده که معبد شاخی را حفظ و احیاء کرده است. 500 سال بعد آشور بانیپال شاه آشور با افتخار به ما اعلام میکند که در جریان فتح شوش شاخهای برنزی ریخته گری شده را از زیگوارت معابد مرتفع و تپه های ترکان باستان برکنده است. خاقانهای عیلامی نیز همچون هم نژادان سومری خود همگی تاجهای مزین به شاخ بر سر داشتند. در آثار بعدی نظیر مانناها، ساکاها، اورارتوها، گوتی (قوتی)ها و غیره نیز که در موزه های مختلف جهان نگاهداری می شود خدایان و شاهان همگی، دارای تاجهای شاخ دار هستند. در مهرهای بر جای مانده از ترکان قوشان در ترکستان، خاقان ترکان تاجی مزین، به شاخ بر سردارد. در غرب اروپا نیز سالمونی پراکندگی شاخ در غارهای اروپا را به عنوان یک نماد دینی دنبال کرده است. 
در میان سلاطین هیتی ساکن ترکیه امروزی نیز شاخ جهت مقاصر دینی و مذهبی مورد استفاده قرار میگرفته است. در افسانه ها و داستانهای ترکان قدیم نیز شخصیتهای ملی _ مذهبی دارای تاج شاخ دار بوده اند مثلاً قهرمان ترکان ساکایی که در شاهنامه تحت عنوان رستم تجلی شده است دارای کلاهی شاخ دار بوده یا حتی شخصیتهای تاریخی نظیر اسکندر در فولکلور آذربایجان شاخ دار تصویر شده اند مانند داستان بوینوزلو اسکندر( اسکندر شاخدار ). 
در کتیبه های اقوام پرسید (پارس) که به صورت کاملاً رعیتی و شبانی در قلمرو پهناور خاقانات عیلامی می زیستند اهورامزدا در سر هر کتیبه ای جلوه گر است. در سر اهورامزدا نیز شاخ متجلی است. حتی در حجاری ستونی در پاسارگاد قرن ششم ق.م تصویر کوروش با دو شاخ دیده می شود. این امر نشان می دهد که سمبولیسم و تفکرات ترکان باستان به سبب قدرتمندی و پتانسیل قوی فرهنگ و تمدن ترکان باستان خود بخود از طرف ملل دیگر از جمله پرسیدها (درایران غالباً پارس می گویند) و اروپائیان و فارس های امروزین جنوب فبول شده و با افتخار آنرا در نمادهای خود بکار برده اند. در میان اشکانیان نیز شاخ سمبل اقتدار و قدرت بوده است .


در ترکان بعد از اسلام نیز این سمبل کماکان وجود داشته سلاطین غزنوی که از ترکان قینیق لی بودند کلاه دو شاخ را نماد حکومت خود می دانستند.
در دوران اقتدار ترکان سلجوقی و تشکیل امپراطوری عظیم سلجوقی هنر طغرایی که ملهم از عناصر هلال ماه و شاخ و کمان بود به عنوان امضاء و نماد سلاطین سلجوقی خودنمایی کرده و شکل کمان که شکل تصیح یافته و مرتب شده هلال ماه و شاخ ترکان می باشد برای ترکان اوغوز به مثابه ی سمبول عمل میکند.
شاه اسماعیل صفوی مؤسس امپراطوری عظیم صفوی در آذربایجان و شاعر توانای ادبیات کلاسیک آذربایجان اقتدار خود را با تزیین مناره ای با شاخ قوچهای شکاری در خوی به نمایش می گذارد. حتی امروزه در بام بسیاری از خانه های روستایی آذربایجان، شاخ به عنوان نماد برتری و قدرت و دافع بلا، با شکوه هر چه تمامتر خودنمایی می کند. تأثیر این تفکر در میان فارسها نیز چشمگیر است. بطوریکه ارزقی هروی از شاعران فارسی می نویسد: هر برج و حصار که شاخ گوزن داشت پنهان شد از نهیب خدنگ تو تا چندی پیش در آذربایجان ماه گرفتگی سمبول شکست ترکان قلمداد می شد و حتی در سلماس برای دفع این بلا و آزادی هلال از دست اژدها و شیاطین ظروف مسین را با شدت تمام می کوبیدند تا به زعم خویش این سمبول ترکان و آن زمان ترکان عثمانی را از زوال نجات دهند.


1. ملک زاده دیلمقانی، توحید، سلماس در سیر تاریخ و فرهنگ آذربایجان _سلماس 1378
2. کریمی _ محمد رضا، ادبیات باستان آذربایجان، تبریز 1358 
3. ذهتابی شبستری، محمد تقی ، ایران تورکلرین اسکی تاریخی، تبریز 1377
4. هنیتس، دنیای گمشده ی عیلام، فیروز نیما، انتشارات علمی و فرهنگی تهران 1371 ، ص 65
5. موزه ایران باستان تهران 
6. بهزادی، رقیه، قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران ، تهران 1373، ص 162 
7. همان ، ص 163
8. کویاجی، افسانه های ایران و چین باستان ، تهران 1362
9. داماندایف، ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی ، روحی اربابی، چاپ دوم تهران 1373
10. گزنفون، سیرت کوروش کبیر، وحید مازندرانی، تهران 1350 
11. گلی، امین الله، سیری در تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها ، تهران 
1370 12. ملک زاده دیلمقانی
13. ملک زاده دیلمقانی


|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

شهر تبریز پایتخت ایلدنیزیان، آق قویونلوها و قره قویونلوها

تاریخ : دوشنبه 89/4/7 ساعت: 8:58 صبح

آراز سولدوز:
 شمس الدین ائلدنیز والی دولت سلجوقیان عراق در آذربایجان، دولت ایلدنیزیان را درسال 1146 تاسیس کرد. دولت ایلدنیزیان که دیگر شهرهایش نخجوان و گنجه بود، در اواخر قرن سیزدهم به صورت قدرتمندترین دولت منطقه درآمد.
فقط در سال 1225، به علت تسخیر تبریز از سوی خوارزمشاهیان، مجبور شد به این دولت ملحق گردد.
تبریز یکی از مهمترین شهرهای ترک بوده و یک مرکز بزرگ فرهنگی است. تبریز امروزه مرکز استان آذربایجان شرقی و چهارمین شهر بزرگ ایران میباشد. این شهر در دامنه های شمال کوه سهند، مابین دریاچه ارومیه و دریای خزر و در شمال غربی ایرا ن قرار داشته و از سطح دریا 1748 متر ارتفاع دارد.
در تقسیمات جغرافیایی امروز ایران، تبریز مرکز استان آذربایجان شرقی است. تبدیل تبریز به یک شهر بزرگ، با فتح این شهر توسط طغرل بیگ سلطان سلجوقی در سال 1055 آغاز شده است.
این شهر که در سال 1230 از سوی مغولها استیلا گردید، پس از انتخاب به عنوان پایتخت ایلخانیان، اهمیت فراوانی یافت.
شهر در سال 1336 به دست جلایریان و در سال 1392 نیز به دست تیمور افتاد. سپس قره قویونلوها و آق قوبونلوها آن را به عنوان پایتخت انتخاب کردند و در سال 1500 نیز مرکز امپراطوری صفوی گردید.
تبریز در سال 1514از استانبول بزرگتر بوده و صاحب بیش از یک میلیون نفر جمعیت بود. این شهر در آن سالها یکی از شلوغترین مراکز مسکونی جهان محسوب می گردید. در خلال جنگ چالدران به سال 1514 یاووز سلطان سلیم یک بار و سپس نیز سلطان سلیمان قانونی یکی دیگر از پادشاهان عثمانی 3 بار در سالهای 1534، 1535 و 1548 تبریز را تسخیر کردند. امپراطوران خاندان ترک صفوی پایتخت خود را از تبریز به شهر قزوین ، به دور از مرزهای عثمانی و سپس نیز به اصفهان انتقال دادند.
تبریز در بیست و دوم سپتامبر سال 1585 از سوی “?zdemir o?lu Osman pa?a” تسخیر شده و به صورت مرکز عثمانی یکی از ایالات درآمد. این شهر در سال 1603 از سوی شاه عباس پس گرفته شد. در این دوره تبریز قریب 550 هزار نفر جمعیت داشت. شهر مذکور در سال 1725 از سوی “K?prülü Mehmetzadepa?a” مجددا به خاکهای عثمانی ملحق گردیده و در ماه ژوئیه سال 1730 از طرفنادر شاه افشار پس گرفته شد.
گرچه تبریز که 25 سال تحت حاکمیت عثمانیان قرار داشت در قرن 19 ام افت و عقب ماندگی پیدا کرد، ولی باز هم ویژگی خود به عنوان یکی از یزرگترین مراکز ایران را حفظ نمود.
جمعیت تبریز در سال 825، 250 هزار نفر بوده و این رقم ما بین سالهای 1850 و 1875 به سطح 183 هزار نفر کاهش یافت.
این هشر که در سالهای مابین 1908 و 1916 تحت اشغال روسها قرار گرفت، در سال 1918 از سوی کاظم کاربکیر فرمانده ترک تسخیر شده و سپس نیز در اواسط سال 1919 مجددا به ایران پس داده شده است.
در تاریخ تبریز به 2800 سال قبل از این می رسد. نام قدیمی این شهر به معنای محل اطراق ییلاق نشینان میباشد. شهر مذکور نزدیک به 3 هزار سال از طوایف ترک کوچ نشین میزبانی کرده است.
در دوره سلسله ترک قاجار، تبریز پایتخت هم که نباشد، دومین شهر مهم ایران بود. برای جلوس بر تخت سلطنت قاجاریان، شاهزاده میبایست از تبریز می بود.
تبریز امروزه با جمعیتی قریب به دو میلیون نفر، یکی از بزرگترین شهرهای ترک نشین ایران میباشد.
اولین حکمران دولت قره قویونلوها که تبریز را به عنوان پایتخت انتخاب کرده و در سال 1365 در مناطق شرقی و جنوب شرقی ترکیه امروزی ایران و عراق تاسیس یافته بود، بایرام hoca میباشد.
“Kara Mehmet” پسر وی بعد از رسیدن به سلطنت، ارتوکیان را شکیت داده و ارتش تیمور را متوقف ساخت. او بعد از ورود به تبریز در سال 1388، این شهر را پایتخت اعلام نمود. بعد از “kara Mehmet”، “kara Yusuf” رهبری قره قویونلوها را در دست گرفته و به فتوحات بزرگی تحقق بخشید. در دوره زمامداری پسران “kara Yusuf”، دولت قره قویونلوها تضعیف گردیده، فقط با به سلطنت رسیدن جهان شاه در سال 1437 دولت مذکور به قدرت سابق خود دست یافت. جهان شاه در جنگ با اوزون حسن حکمران آق قویونلو در ماردین مغلوب گردید. در پی این شکست که در سال 1457 صورت گرفت، اوزون حسن قره قویونلوها را در سال 1419 به طور کل از میان برداشت.
از دولت آق قویونلو که در سال 1398 تاسیس یافت، به دلیل منسوب بودن به طایفه “bay?nd?r” اوغوز، با نام دولت بایندریه نیز یاد میگردد. اولین رهبر آق قویونلوها تورعلی بیگ نام داشته و بعد از ولی نیز پسرش فخرالدین کوتلوبیگ اداره دولت را دست گرفته است. با مرگ فخرالدین کوتلو بیگ در سال 1389 پسرش احمد بیگ به اقتدار رسید.
بعد از “kara yülük Osman bey” که بانی حقیقی آق قویونلوها محسوب میگردد، اوزون حسن اقتدار را در دست گرفته است. اوزون حسن در کوتاه مدت آق قویونلوها را به یک دولت بزرگ مبدل ساخته و حاکمیت ایران، عراق، قفقاز و شرق ترکیه را در دست گرفت. وی تبریز را به عنوان مرکز دولت خود انتخاب کرده و با دولت عثمانی به مبارزه پرداخت. وی در جنگ با سلطان محمد فاتح پادشاه عثمانی در سال 1473، شکست را پذیرا گشته و به تبریز بازگشت. و سرانجام دولت آق قویونلو در سال 1502 از سوی صفویان از صحنه تاریخ پاک گردید.


|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

کیست این آقای دکتر علیرضا نوری زاده ؟!

تاریخ : دوشنبه 89/4/7 ساعت: 8:58 صبح



شاید کمتر کسی در ایران باشد که نام علیرضا نوری زاده را نشنیده و یا تفسیر ها و برنامه های این شخص را ندیده باشد. علیرضا نوری زاده با تبحر زیادی که در لفاظی دارد و آشنایی دقیق با رگ خواب خیلی ها در ایران توانسته در سایه آشنایی و رفاقت های دیرین (که به آنها در این مقاله خواهم پرداخت ) سرقفلی برنامه تلوزیونی رادیو صدای آمریکا را خریده و همینطور قاپ تلوزیون های گروه های تروریستی کرد خصوصاً تیشک ارگان یکی از شاخه های حزب دمکرات کردستان را با این جمله کلیشه ای که کرد ها ایرانی ترین ایرانیها هستند بدزدد. همینطور ایشان روزانه یک برنامه تلوزیونی در کانال یک (one)-متعلق به شهرام همایون-که ارگانی پان فارسیستی می باشد دارد. شکی نیست که این فرد بسیار باهوش و سیاس است . آقای دکتر علیرضا نوری زاده از شخصیت ها ی پان فارس دو آتشه ای است که دشمنی غریبی با ترک و آزربایجانی دارد اگرچه با زرنگی و سیاسی مثال زدنی همیشه میخواهد شنونده را فریب دهد و از اظهار مستقیم این نکته فرار کند ولی کیست که نداند ایشان آلرژی غریبی به کلمه ترک دارد و همیشه در صحبت های خود از کرد و بلوچ و ارمنی و سنی میگوید اما تا به آزربایجانی و ترک می رسد به طرفه العینی جهیده و مسیر صحبت را عوض می کند . اگرچه این اواخر سعی داشته با عوام فریبی سر ملت آزربایجان شیره بمالد و به نحوی پای آزربایجانی را به جنبش مرکز گرا و صد در صد فارسی سبز باز کند . البته ایشان دشمنان قسم خورده بسیار در درون ایران و حاکمیت اسلامی و هم در بیرون از ایران دارد که در هر فرصتی وی را متهم به ارتباط با تقریباً تمام سرویس های جاسوسی دنیا و فساد اخلاقی می کنند ، همینطور دوستان و طرفداران سر سپرده ای هم دارد که به نامش قسم می خورند و برایش فان کلوب درست کرده اند! اما واقعا نوری زاده کیست ؟ این سوالی است که مشکل بتوان به آن پاسخ گفت . من در اینجا سعی میکنم با گرد آوری و پالایش نظرات هر دو طرف تابلویی از وی ترسیم کنم که کمی به واقعیت نزدیک باشد.
علیرضا نوری‌زاده در سال 1328 هجری شمسی در محله دروازه قزوین تهران به دنیا آمد. پدر نوری‌زاده در آن زمان ملبس به ردای روحانیت بود و در مدرسه علمیه فیلسوف‌الدوله در حوالی مولوی درس می‌خواند و شهریه می‌گرفت و با کمک بازاریان و مقرری که از عده‌ای خیر می‌گرفت گذران عمر می‌کرد. در حوالی سال 1340 شمسی ، نوری‌زاده به همراه پدر و خانواده‌اش به نجف اشرف مهاجرت کرد. پدر نوری‌زاده قصد داشت در نجف به ادامه تحصیلات حوزوی بپردازد و پس از حدود 5 سال اقامت در نجف این شهر مقدس را ترک گفت و به ایران بازگشت. پدر نوری‌زاده پس از بازگشت به تهران در دفترخانه اسناد رسمی که متعلق به شمس قنات‌‌آبادی، نماینده مجلس شورای ملی (از طرفداران کودتای 28 مرداد سال 1332) بود به عنوان اندیکاتورنویس استخدام شد و پس از مدتی کارهای مربوط به عقد و عروسی را هم انجام می‌داد و به عنوان عاقد به مجالس عقد و عروسی اعزام می‌شد. حاصل 5 سال اقامت در نجف برای علیرضای نوجوان فراگیری زبان عربی (با لهجه عراقی) بود که بعدها در زندگی او نقش اساسی ایفا کرد. پدر نوری‌زاده پس از چندی به تبعیت از کارفرمای خود (شمس قنات‌آبادی) که از کسوت روحانیت خارج شده بود مکلا شد و کت و شلوار پوشید و کراوات زد و هرگز معلوم نشد چطور یک دفترنویس ساده و کم‌درآمد ناگهان به پول و پله چشمگیری رسید و از گمرک امیریه در جنوب تهران به محله نوساز و جدیدالتاسیس و گرانقیمت آپادانا (که آن زمان شمال تهران محسوب می‌شد) کوچ کرد؟!
علیرضا نوری‌زاده پس از اخذ دیپلم متوسطه دررشته ادبی برای ادامه تحصیل در رشته علوم قضایی وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد وپس از دریافت مدرک لیسانس و با توجه به این که از خدمت وظیفه معاف شده بود به توصیه پدر و در سال 1352 هجری خورشیدی به انگلستان جهت ادامه تحصیلات عالیه عزیمت نمود و در سال 1355با گرفتن مدرک دکترای خود در رشته جامعه شناسی به ایران بازگشت.

در سال 1347 برای نخستین‌بار نام وی در صفحه شعر مجله هفتگی فردوسی به سردبیری «عباس پهلوان» به چاپ رسید. نوری‌زاده با توجه به آشنایی که به زبان عربی داشت اشعار و قطعات ادبی متعلق به شعرا و ادبای جهان عرب را ترجمه و به نام خود به نشریاتی چون فردوسی، خوشه، بامشاد، تهران مصور و امید ایران می‌داد. همکاری با نشریات و درج نام علیرضا نوری‌زاده سبب توجه رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران به این دانشجوی خود شد. در این زمان ریاست دانشکده حقوق را «منوچهر گنجی» به عهده داشت و این اتفاق به ظاهر ساده سرنوشت نوری‌زاده را عوض کرد. از همان زمان و در بار هتل مرمر متعلق به آقای باقر زاده پی دوستی وی با اسمائیل نوری علا و جمشید چالنگی که از نویسندگان مجله تماشا بود و اکنون در صدای آمریکا کار می کند ریخته شد.
در آن ایام مساله اعراب و اسرائیل به واسطه جنگ 6 روزه در دنیای اسلام بسیار مطرح بود و در ایران نیز اگرچه رژیم پهلوی از همپیمانان اسرائیل محسوب می‌شد، اما قلب مردم با فلسطینی‌ها بود و مردم مطبوعات و نویسندگان را تحت فشار می‌گذاشتند تا مطالبی پیرامون حقانیت مبارزه فلسطینی‌ها چاپ نکنند. رژیم برای آنکه احساسات عمومی را کنترل کند به مطبوعات اجازه می‌داد فقط مطالب ادبی و اشعار غیرسیاسی بویژه غیراحساسی و به‌دور از تبلیغات انقلابی به چاپ رسانند. به همین سبب به افراد مطمئنی مانند نوری‌زاده ماموریت داده شد تا اشعار ادبی و عشقی شعرای فلسطینی را ترجمه و پس از هماهنگی با وزارت اطلاعات در مطبوعات به چاپ رسانند. نوری‌زاده از این رهگذر با بعضی شعرا و نویسندگان عرب و فلسطینی ارتباط برقرار کرد. از این طریق نوری‌زاده‌ به یمن تسلط بر زبان عربی با بعضی روشنفکران فلسطینی و عرب بویژه در مصر مرتبط شد و چاپ چند مصاحبه نوری‌زاده با نویسندگان و شعرای عرب و فلسطینی در مجله تماشا (نشریه ویژه سازمان رادیو و تلویزیون شاهنشاهی) وی را با سرهنگ سابق شهربانی، محمود جعفریان که جزو سازمان افسری حزب توده ایران بود و پس از کودتای آمریکایی 28 مرداد سال 32 جزو توابین حزب توده به حکومت شاه پیوست، مربوط ساخت.
در آن زمان محمود جعفریان از تئوریسین‌های برجسته ساواک و از نویسندگان بولتن‌های محرمانه وزارت امور خارجه و اداره دوم ارتش (اطلاعات و ضداطلاعات) و استاد دانشکده‌های نظامی بود (همزمان معاونت تلویزیون ملی ایران را هم عهده‌دار بود) و مجله تماشا هم از زیرمجموعه‌های تحت مدیریت او به شمار می‌رفت. محمود جعفریان خود کارشناس جهان عرب و مسائل خاورمیانه محسوب می‌شد و با پرویز نیکخواه (مائوییست) و ایرج گرگین (مدیر شبکه دوم تلویزیون ملی ایران) مثلثی را تشکیل می‌داد .
«محمود جعفریان» نوری‌زاده را نزد خود آورد و سپس ترتیبی داد تا وی با استفاده از بورسی مطالعاتی که از سوی تلویزیون در اختیار وی قرار گرفت برای مطالعه درباره مصر و گذراندن دوره مصرشناسی (Ejeptolojy) به مصر فرستاده شود. نوری‌زاده در دوران اقامت یکساله در مصر زیر پوشش بازدید از اردوگاه‌های فلسطینی صبرا و شتیلا و نهرالبارد مستقر در لبنان به این کشور رفت و چند روز پس از ورود به لبنان از اسرائیل سردرآورد! وی در اسرائیل وارد موسسه آموزش‌های وزارت خارجه اسرائیل شد و دوره جمع‌آوری خبر و تحلیل اوضاع عربی خاورمیانه را گذراند. در این مدت دوست و همراه وی «مناشه امیر» نویسنده سابق روزنامه اطلاعات و از صهیونیست‌های عضو «آژانس یهود» بود که سال‌ها در سرویس سیاسی روزنامه اطلاعات کار می‌کرد و در اواخر دهه 1340 به اسرائیل رفت و بخش فارسی رادیو اسرائیل را به‌راه انداخت که در دوران حکومت شاه وظیفه‌اش تبلیغ یهودیان ایران برای مهاجرت به اسرائیل بود. علیرضا نوری‌زاده در دوران اقامت در اسرائیل چندین گزارش مصور تهیه و برای تلویزیون ملی ایران فرستاد. این ماموریت و بورس مطالعاتی پیوند و دوستی عمیقی میان نوری‌زاده و «شائول بختاش» یهودی دیگری که در روزنامه اطلاعات آن زمان کار می‌کرد و «مناشه امیر» به وجود آورد که تا امروز ادامه دارد. خود نوری‌زاده در بیان خاطراتش در روزنامه کیهان لندن (مورخ 24 دی‌ماه 1375) می‌گوید: «در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران هرگز 2 تن را فراموش نمی‌کنم. یکی مرحوم جعفریان را به خاطر آنچه همه امکانات را به من داد و دوم ایرج گرگین را!» نوری‌زاده در همین شماره از کیهان لندن می‌نویسد که او تنها کسی بوده که در اجرای برنامه زنده رادیویی تحت هیچگونه نظارت و ممیزی نبوده است! آقای نوری‌زاده در مصاحبه‌ای با VOA (صدای آمریکا) مورخه 6/6/1371 (برنامه ساعت 22:30) می‌گوید: «در این زمان کلیه اوقاتم در رادیو تلویزیون گذشت و معاشر افرادی چون منوچهر آزمون، محمود جعفریان، جواد منصور، حسن شهباز، حمید رهنما، پرویز نیکخواه و بیژن صفاری بودم!»
در کارنامه کاری وی همکاری با امید ایران – هفته نامه فردوسی – دبیری سرویس سیاسی روزنامه اطلاعات – نویسندگی و پایه ریزی برنامه صبح بخیر ایران – برنامه رادیویی نامه های یک جهانگرد – برنامه رادیویی نامه های نلسون ماندلا اززندان – برنامه رادیویی هنرمندان ما – عصرانه با رادیو – جنگ شبانه های یک شبه – جنگ نگاه و دهها اثر دیگر ازجمله فعالیت های قبل و بعد از انقلاب وی قابل انکار نمی باشد.
ازجمله آثار معروف وی کتاب شعر فلسطین از انتشارات بعثت است که فخرالدین حجازی برآن مقدمه نوشت وعباس پهلوان مدیر هفته نامه فردوسی در قبل از انقلاب آن را چاپ کرد.
نوری‌زاده که در دوران حکومت نظامی با اعتصاب‌شکنی رادیو تهران را به راه انداخته و در حمایت از نیروهای نظامی ارتشبد اویسی داد سخن می‌داد پس از راه‌اندازی امید ایران و روی کار‌آمدن بختیار ‌‌یکباره به ملی‌گرایی دوآتشه تبدیل شد که تنها راه نجات ایران را حمایت از دولت بختیار می‌دانست. در ایامی که فریادهای مرگ بر بختیار خیابان‌های تهران و شهرستان‌ها را به لرزه درآورده بود، نوری‌زاده با چاپ عکس بختیار روی جلد امید ایران و مطالبی در حمایت از جبهه ملی و مصدقی‌ها خطر روی کار آمدن دولت اسلامی را تبلیغ می‌کرد.
خود علیرضا نوری‌زاده در نشریه پیام ایران (چاپ خارج از کشور، شماره 408، مورخ 24/4/1370) در این باره می‌نویسد: هرگز نتوانسته‌ام آن مهر قدیمی را که از روزگار خردی به بختیار داشته‌ام از دل برکنم(!) ماموریت من نزدیک کردن مردم با شاپور بختیار بود! نوری‌زاده که تا چند ماه قبل در روزنامه اطلاعات به پادوی مطبوعاتی «علی امینی» تبدیل شده بود و اخبار علی امینی را در صفحه اول اطلاعات با عکس و تیترهای بزرگ چاپ می‌کرد، به محض آگاهی از خروج علی امینی از کشور و عزیمت وی به پاریس، مصدقی (!) و مسؤول ارتباط مردمی و تبلیغاتی شاپور بختیار شد! نوشابه امیری، خبرنگار سابق روزنامه کیهان و همسر هوشنگ اسدی (آخرین سردبیر روزنامه کیهان در حکومت شاهنشاهی) که در حال حاضر هر دو در پاریس بسر می‌برند و از همکاران رادیو صدای آمریکا هستند در روزنامه توس (چاپ خارج از کشور، شماره 19، مورخ 25/5/1377) می‌نویسد: «... چهاردهم دی‌ماه 1357 شاپور بختیار خواسته بود اعضای سردبیری روزنامه‌ها را ببیند. رابط علیرضا نوری‌زاده بود.
اعضای شورای سردبیری روزنامه ما هم رفتند... تا رسیدیم ، نوری‌زاده دوان‌دوان آمد و عکس بزرگی از دکتر مصدق را پشت سر شاپور بختیار گذاشت!»
پس از انقلاب وی به فعالیت های خود ادامه داد . و با تهیه نوارهایی بنام بهارصبح و رستم که حالتی منتقدانه داشت بتدریج از در مخالفت با حکومت جدید در آمد که به همین علت توسط کمیته انقلاب دستگیر شد . آزادی وی تنها با دخالت مستقیم صادق قطب زاده وزیر خارجه دولت موقت که مدتی نیز رییس رادیو و تلوزیون صورت گرفت . خود قطب زاده بعدها متهم به کودتا شد و به اتهام طوطئه انفجار بیت رهبری اعدام گردید. پس از گریز از زندان وی به اتفاق همسر و فرزندانش بدون فوت وقت به انگلستان عزیمت نمود. هفته نامه الدستورکه یک ویژه نامه سودانی عربی که در لندن منتشر میشد اولین جایی بود که نوری زاده درآن به قلم زدن پرداخت وشرح ماوقع اعدام های مدرسه علویی را منحصرا" برای آن نگاشت.
خود نوری‌زاده ماجرای این دستگیری را در مصاحبه‌ای با صدای آمریکا (VOA)، (در مورخ 6/6/1371) بدینگونه شرح می‌دهد: «... در یک مورد دیگر من نواری درآوردم به نام«پیام ایران» که این نوار آخرین نوار می‌بود و در نوروز 1359 توزیع شد و وقتی به محتویات آن پی بردند مرا دستگیر و به کمیته مرکزی بردند... به من اجازه دادند تلفن بکنم... من به صادق قطب‌زاده تلفن کردم و او بود که آمد و مرا آورد بیرون!»
آقای نوری زاده از اولین کسانی بود که در جریان اعتراض های ملت آزربایجاندر خرداد سال 85و نتیجه ماجرای روزنامه ایران در برنامه تلوزیونی خود به صراحت به دشمنی با مردم آزربایجان پرداخت و صراحتا گفت ما در ایران ترک نداریم و اگر لازم باشد من خود در کنار دولت برای سرکوب تجزیه طلبان قرار می گیرم و سپس با تکان دادن انگشت اشاره خود تهدید کرد که شما را مانند غائله پیشه وری خود آزربایجانی ها قتل عام خواهند نمود. پس از جریان انتخابات دور دهم ریاست جمهوری و سکوت فعال آزربایجان علیرضا نوری زاده با زرنگی خاص خود در صدای آمریکا آزربایجانی ها را تشویق به پیوستن به سبزها نمود و با لفاظی خاص خود به نوعی اعتراف کرد که ما نسبت به آزربایجانی ها بد کردیم .نوری زاده علاقه خاصی به کردها و گروههای تروریست کردی شمال عراق از خود نشان می دهد گویا وی حدس می زند که روزی برای سرکوب آزربایجان به اینها نیاز خواهند داشت.وی همیشه از قاسملو قصاب سولدوز با عنوان زنده یاد دکتر قاسملو اندیشمند کرد یاد می کند. در پایان یک بار دیگر برای وصف بهتر آقای علیرضا نوری‌زاده که عده‌ای او را آرسن‌لوپن مطبوعاتی نامیده‌اند خوب است این بیت را خطاب به ایشان تکرار کنیم که:
«در ظاهر روباهی و در باطن گرگی/ آمیخته‌ای با هم صد بوالعجبی را!»


دیره لی آزه ربایجان سور فعالیمیز بویوک بی رسول اوغلو" کیست این دکتر علیرضا نوری زاده ؟"مقاله سی ایرتیباط دا بیر ایضاحات گوندریب لر کی سیزه  بو یازینی چاتدیرماقی بیر بورج بیلدیم . بو ایضاحات دان دولایی وهمچنین منه ایلطیفات لاریندان سایین بویوک بی دن تشکور ائدیرم :
?ziz v? d?y?rli Urmulu Taymaz,

Bütün yaz? v? münasib?tl?riniz kimi bu t?hliliz v? n?z?riz çox do?ru v? faydal?d?r. Bütün dedikl?riz , ?z?llikl? milli h?r?kat?m?zla  ba?l? bu rasistin m?nfi münasib?ti yerind? v? düzdür. Bu adam, Türkl?r? o q?d?r q?sqancd?r ki, son zamanlar, Türkiy?d? ba? ver?n b?zi probl?ml?rd?n ?z sevincini gizl?dmir, ama Türkiy?d? bir ir?lil?yi? ba? ver?nd? , ?n a??r ifad?l?r i?l?dir. ?imal? Az?rbaycan? d?f?l?rl? ?ran ?razisi adland?r?b, h?tta orta asya Türk ?lk?l?rinid? h?d?l?yir, bu haqda "Buxara v? S?m?rq?nd" ad? il? bir ?eird? az?b.
Bizi ilgil?ndir?n m?s?l? daha ziyad? Az?rbaycan Milli H?r?kat? oldu?una g?r? sizin s?zl?riz? iki m?qam? art?rmaq ist?yir?m. Baxm?yaraq ki, sizin bu m?qamlar v? daha çoxundan x?b?riz var, ancaq m?ktubuz uzun olmas?n diy? q?sald?bs?z.
1- Bu adam, d?vaml? Almanyada ya?ayan H?s?n ??ri?tm?dar? il? olan ?laq?l?rind?n dan??araq, onun atas?ndan s?z açaraq az?rbaycanl?lar? aldatma?a çal???r. ?ki gün ?nc? bir Kürd TV-d? H?s?n b?y il? ?ngilt?r?d? g?rü?düyünü d? b?yan etdi. M?nc? H?s?n b?y bu ?ovinistin aldatmacalar? il? ba?l? mill?timiz? ayd?nl?q g?tirm?lidir. Biz ya mill?timizin yan?nda olmal?y?q , yada Fars ?ovinist?rinin quca??nda, üçüncü yol yoxdur.
2- Milli h?r?kat?m?z?n içind? b?zi süst ünsürl?rin bu adam v? ba?qa Farsç?larla ?laq?si ayd?nd?r. Bel?ki, yazarlar?m?zdan bu ??xsin haqq?nda Türkc? bir yaz? yaz?ld?qdan bir saat sonra ona t?rcüm?si il? birg? x?b?r verirl?r. Diqq?t ed?rs?niz bu x?b?rdarl?qdan sonra, bu adam az?rbaycanl?lar?n ür?yini alma?a çal???r. Bu bar?d? diqq?tli olmaqla birlikd?, bunlarla ?laq?d? olan soyda?lar?m?z?da, oyand?rmal?y?q. Bildiyiniz kimi mill?timizi aldatmaq üçün ye?il h?r?kat?ndan da çox su istifad? etdi bu adam, ama xo?baxtl?qdan çox ba?ar?l? olmad?.

D?rin h?rm?tl?riml? : B?yük R?sulo?lu


|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

سکگیزینجی اولوسلار آراسی تورکجه اولمپیادلاردان گورونتولر

تاریخ : دوشنبه 89/4/7 ساعت: 8:58 صبح

سکگیزینجی اولوسلار آراسی تورکجه اولمپیادلاردان گورونتولر


6/6/2010 ·http://urmuiscileri.blogcu.com/

اورمو ایشچیلری :سکگیزینجی اولوسلار آراسی تورکجه اولمپیادلاراینانیلماز گوزل موحیط ده ، تام بیر دایانیشما و دموکراتیک بیر سمادا قارداش اولکه تورکیه ده گچیریلدی. بو اولمپیادلاردا 120اولکه دن یعنی آسیانین ان درینلیک لریندن تا آفریقانین صحاریلری و اروپادان ، بالکانلاردان و دونیانین دورد بیر گوشه سیندن بیز عاینی دیلی قونوشوروق سلوقانیلا اینسانلار بیر یرده توپلانیب اشیت و برابر اولاراق تورکولری ، ماهنیلاری ، رقصلری و اینانیلماز گوزل شعرلری بیر بیرلریله پایلاشدیلار.بو اوغوری و تورک دیلینین بله نچی بیر سویه ده دونیا اوزرینده یاییلماسی و اتگیلی ، همده سویلن اولماسین هرکسه تبریک دییریک .گه لین بیرگه بو گوزل تورندن گورونتولر سیر ائدک




|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

حماسه قیل قمیش و تاثیر آن بر ادبیات جهان

تاریخ : دوشنبه 89/4/7 ساعت: 8:58 صبح

یک هزار سال قبل از آنکه عبریان تورات خود را بنویسند و یونانیان ایلیاد و اودیسه را بوجود آورند، در میان سومری ها ادبیات غنی و پرمایه ای رواج داشته که شامل اساطیر، داستان های حماسی و سرودهای مذهبی و مراثی و مجموعه های متعدد امثال و افسانه ها و مقالات بود. حماسه مشهور «قیل قمیش» سومری نیز نخستین حماسه ای است که از بشر باستانی به یادگار مانده و کمابیش در افسانه های بعدی ترکی و سایر ملل اثر گذاشته است.
اساس این داستان در جاودان ساختن انسان و دور ساختن مرگ از انسان می باشد. بنابه افسانه های قدیمی در میان ترکان قزاق ، ده‌ده‌قورقود بعد از آنکه آماده شدن گور خود را در خواب می بیند برای فرار از مرگ از دیاری به دیاری می رود و در هر دیار با گورکن های خود روبرو می شود و سرانجام از سرناچاری به وطن خود باز می گردد و فرش دویی خود را روی آب سیر دریا می گسترد و با نواختن قوپوز ، خواب را به مدت چند روز از خود دور می کند اما عاقبت خواب بر وی چیره شده و مرگ در هیئت پشه ای قلب او را گزیده و ده‌ده‌قورقود نیز همچون سایر انسانها به سرای باقی می شتابد.
صورت دیگر داستان را درکتاب ده‌ده‌قورقود در داستان "‌ده‌لی‌دومرول" داریم. در این فصل نیز دومرول سعی در مبارزه با مرگ می کند عاقبت در می یابد که انسان فانی است. در داستانی از مولوی – حکیم و شاعر ترک – شخصی برای دفع مرگ به سلیمان نبی پناه می برد و ماجراهایی در این حول وحوش رخ می دهد. بی شک مولوی که خود اصلاً ترک بود از طریق ادبیات شفاهی ترکان به این موضوع گسترده آشنایی داشته است. اومیت کافتانچی اوغلو نیز رگه هایی ازداستان قیل قمیش را در داستان کوراوغلو که جزو محبوبترین داستانهای حماسی ترکان معاصر می باشد ذکر می کند.
جدای از این شباهتها بسیاری از کلمات خاص در این اسطوره ، ترکی یا بسیار به کلمات امروزین ترکی شبیه است. در داستان قیل قمیش نام الهه عشق ایشتر/ایشتار است که همان ایستر و از مصدر ایستمک ترکی امروزین می باشد یا کلمه میشو در این داستان به معنای کوه آمده و جالب اینکه «میشو» نام کوهی رفیع در مرند آذربایجان می باشد و دهها لغت مشابه اینها.
امروزه بسیاری از اعیاد و مراسم هایی که در میان ترکان و سایر اقوام دیده می شود یادگاری از سومریان پروتو تورک می باشد. مانند عید سال نو. به عقیده دکتر مهرداد بهار، خدای شهید شونده سومری یا «دوموزی» در پایان هر سال کشته شده و سر سال نو دوباره متولد می شود. ترکان قدیم زایش او را جشن می گرفتند چون با زایش او گیاهان و دانه ها می روییدند. جالب اینجاست که امروزه اقوامی این عید را از آن خود دانسته و عید ترکان را تقلیدی از عید خویش می دانند. عید سال نو در آذربایجان با نام جمشید پیوند خورده است. چنین نقل می شود: چون جمشید به آذربایجان رسید برای وی تخت مرصعی در جانب شرق نهادند و وی تاج بر سر نهاد همین که آفتاب طلوع کرد اولین شعاع نور که بر انتهای تاج افتاد مردم جشن گرفته و آنروز را یئنگی گون یا نوروز نام نهادند. از دیگر سو بررسی های باستانشناسی در میان تمدن های اینکا و آزتک آمریکا نشان می دهد که اعلام سال نو در میان انها نیز کاملاً روش نجومی داشته است. بدین ترتیب که انها در معابدشان سوراخهایی تعبیه کرده و در روز و ساعتی که شعاع نور مستقیم وارد این سوراخ شده و از آنجا به نقطه مشخصی در کف معبد می‌تابیده‌ سال نو اعلام می گردید. این می تواند اساسی برای این موضوع باشدکه اجداد سرخپوستان چند هزار سال قبل شاید همزمان با کوچ سومری ها ، از طریق تنگه برینگ به آمریکا رفته و اساس تمدن آزتک و اینکا را پایه ریزی کرده‌اند. مطالعه تطبیقی زبانهای اینکایی و چوواشی – یک لهجه از ترکی – نشان می‌دهد که بیش از 120 لغت و ترکیب زبان اینکایی به سادگی با 170 لغت چوواشی قابل ترجمه است. امروزه محققین معتقدند زبان سومری ( ترکی باستان ) علاوه بر تأثیر در ترکی معاصر در زبانهای آسیایی و گاهاً اورپایی نیز تأثیر داشته است. مثلاً دکتر پرویز ناتل خانلری که مؤلف تاریخ زبان فارسی است معتقد است که می توان لغات سومری(پروتوتورکی) بسیاری از زبان فعلی فارسی استخراج کرد.


Araz Sulduzlu



|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

تاج زاده: در قبال قضیه آیت الله شریعتمداری از ملت آذربایجان عذرخ

تاریخ : دوشنبه 89/4/7 ساعت: 8:58 صبح


اورمو ایشچیلری به نقل از اویرنجی:
سید مصطفی  تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین  انقلاب اسلامی در سالروز دستگیری خود  پس از انتخابات سال گذشته در نوشته  ای به تحلیل برداشت خود از شرایط  زندان، اتهامات، کیفرخواست و مسائل  دیگر پرداخته است.تاج زاده در بخشی از نوشته خود میگوید: اگر از من بخواهند خطاهای نسل خود را پس از 35 سال فعالیت حرفه‌ای سیاسی در یک جمله خلاصه کنم، باید بگویم بیشترین اشتباهات نسل وانقلاب از همه گروهها، جناحها و گرایشها در انحصارطلبی و در نتیجه در برخوردهای سلبی و حذفی بود، یعنی سکوت در قبال بسیاری از حذف و طردهای غیر ضرور و مضر از جمله در برکناری و تسویه افراد از ادارات و کارخانجات تا مدارس و دانشگاه‌ها، گزینش‌های تنگ‌نظرانه، مصادره‌های نابجا، اعدام‌ها و محکومیت‌های فله‌ای که با قوانین مصوب پس از پیروزی انقلاب نیز ناسازگار بود. به همین دلیل به همگان، به ویژه به نسل جوان عرض می‌کنم که بیشترین احتیاط را در نفی و طرد شهروندانی معمول دارند که به هر دلیل، بینش یا روش و منش آنان را نمی‌پسندند.
تاج زاده در قسمت دیگری از نوشته خود به جریانات اوایل انقلاب و برخورد صورت گرفته توسط گروههای انقلابی و مرکز گرا می پردازد و مینویسد:
وقتی در چارچوب کمپین انتخاباتی به آذربایجان می‌رفتم، به ضرورت عذرخواهی در قبال قضیه آیت‌الله شریعتمداری فکر می‌کردم و این ضرورت را با بعضی دوستان هم در میان گذاشتم، اما متأسفانه در چارچوب محدودیتهای تحمیلی نتوانستم آنچه را که در ذهن داشتم با مردم تبریز در میان بگذارم
در آن‌جا گرچه گفتم که آقای جنتی نمی‌تواند رأی فرزندان ستارخان را خورد، اما نتوانستم به طور کامل درباره حقی که آن قوم شریف ایرانی و به طور کلی هموطنان ترک و آذری بر ذمه من و امثال من و نسل من داشته و دارند سخن بگویم. اکنون خوشحالم که فرصت زندان بسیاری از آن بندهای تحمیلی را از دست و پای من باز کرده است و من بسیار راحت‌تر از همه ایام گذشته می‌توانم با نسل جوان سخن بگویم . اعتراف می‌کنم که اگر در زمان خود در مقابل مواجهه نادرست با آیت‌الله شریعتمداری و برای حفظ حریم مرجعیت اعتراض می‌کردیم، کار به جایی نمی‌رسید که امروز حرمت مراجع و عالمانی همچون مرحوم آیت‌الله منتظری و حضرات آقایان وحید خراسانی، موسوی اردبیلی، صانعی، بیات زنجانی، دستغیب شیرازی، طاهری اصفهانی، جوادی آملی و… حتی در صدا و سیما مورد تعرض قرار گیرد و کار به جایی برسد که حتی بیت و نوه امام و حسینیه و مرقد ایشان و نیز آرامگاه مرحومان صدوقی و خاتمی از تعرض مصون نماند.


|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

طبیعت نگاریهای یک آماتور- روستا و آبشار سولک

تاریخ : دوشنبه 89/4/7 ساعت: 8:58 صبح

عکسها و گزارش: حامد عطائی/ طبیعت آذربایجان غربی یک ویژگی منحصر به فرد دارد و آنهم بکر و دست نخورده بودن بسیاری از مناطق و چشم اندازهاست. اغلب مناطق گردشگری طبیعی این استان با وجودیکه دیدن و تماشایشان جزو روزمرگی های مردم بود اما سابقه کشف و معرفی شان شاید به چند دهه هم نرسد. این بدان دلیل شاید باشد که اهالی این سرزمین هنوز به این باور نرسیده اند که می شود استان شان قطب گردشگری آنهم از نوع جاذبه های طبیعی باشد. نوار مرزی غرب شهرستان ارومیه، حد فاصل اشنویه در جنوب تا سلماس در شمال را نواری سبز دارای مناظری طبیعی شگفت انگیزی تشکیل می دهد که خود اهالی این استان نیز چندان با برخی از آنها آشنا نیستند.
در شماره نخستین از سلسله گزارشات تصویری دیدنی های طبیعی استان گفتیم که انتهای جاده انهر در غرب ارومیه درست به موازات رودخانه روضه چای به یک سه راهی می رسد که جاده سمت راست ما را به سمت موانا و مارمیشو و منطقه ترگور رهنمون می کند. سمت چپ این جاده با گذر از روستاهای گرمی و امبی و سولک و تولی به خوشاکو و نهایتا سیلوانا می رسد.
روستای سولک که در دره های عمیق و تپه های سرسبز نوار مرزی ایران و ترکیه قرار گرفته بواسطه کوههایی که تا اواسط تابستان معمولا پوشیده از برف هستند و نیز چشمه سارهای طبیعی که از دل کوهها سرچشمه می گیرند از سرچشمه های اصلی رود روضه چای هستند که بعد از طی مسافتی نسبتا طولانی به دریاچه ارومیه می ریزد.
روستای سولک یکی از مناطق دیدنی شهرستان ارومیه است که البته  سابقه کشف و تبدیل شدن به منطقه گردشگری شاید به 10 سال هم نرسد. معروفیت این روستا بواسطه وجود آبشاری نسبتا بلند در انتهای آن است که در فصول پربارش از کیلومترها دورتر هم می شود تماشایش کرد.
روستای  سولک که در میان اهالی به سلوک و سولوک هم شناخته می شود طبیعت دیدنی و مردمانی با زندگی ساده و صمیمی و بی تکلف دارد. همه جای چراگاههای این روستا  می توان اسبهایی که بدون زین و حفاظ برای خود در گوشه ای آزادانه در حال چرا هستند را دید. در سالهای اخیر که برای تماشای آبشار معروف این روستا جایگاه و پارکینگ و دیگر امکانات نسبی ایجاد شده تکانی هم به اقتصاد مردم این روستا داده شده هرچند همچنان گوشه چشم جوانها و مردان به آنسوی مرزاست.

اگر دنبال آخر هفته ای دلنشین و روحبخش توأم با یک دنیا اکسیژن و لحظاتی به یادماندنی در طبیعت بکر خدا می گردید، تحمل نیم ساعت رانندگی برای رسیدن به جاده خاکی این روستا و ساعاتی اطراق در کنار آبشار زیبای آن می تواند شیرین تر هم باشد.



|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

تغییر اسم شهر اورمیه به کردستان شرقی توسط گروههای تندرو و افراطی

تاریخ : دوشنبه 89/4/7 ساعت: 8:58 صبح

:Urmiye News




همچنان که در عکسی که از گوگل ارث گرفته شده مشاهده می کنید گروههای تندور و افراطیون کرد بر سیاستها و مواضع قبلی خود مبنی بر کرد نشین جلوه دادن شهر اورمیه و دیگر شهرهای غربی آزربایجان تاکید دارند. 
سوال اینجاست که این اعمال کثیف با چه نیتی و با کمک چه دستهای پشت صحنه ای انجام می گیرد؟ برای روشن تر شدن نیات این گروههای کرد تندرو و افراطی قسمتی از مطالب یکی از این سایت ها را با هم مرور می کنیم. در یکی از این سایتها مطلبی با چنین تیتتری مشاهده می شود: از پ.ک.ک متشکریم. در ادامه مطلب چنین می خوانیم:
"پ.ک.ک(PKK) را که می شناسید،حزب کارگران کردستان؛قدرتمندترین اپوزوسیون غیرقانونی موجود در صحنه ی جمهوری ترکیه، و اتفاقاً یک نیروی “غیرترک” که تا به الان علی رغم بسیاری از فشارهای دیپلماتیک و خصوصاً نظامی،به زانو درنیامده است،نقطه ی امید جمعیت 30 الی 35 میلیون نفری کردزبان در کشور ترکیه،و همچنین 3 الی 4 میلیون کردزبان مقیم سوریه،و در نهایت در سال های اخیر نقطه ی تجمع انبوه غرورانگیز احساسات ناسیونالیستی بسیاری از جوانان کردزبان در کشور ایران، چه کرمانجی زبان، چه سورانی زبان، چه کلهری زبان_و البته در چند سال گذشته چه لر زبان، برخلاف بسیاری از احزاب کرد ایرانی و عراقی، PKK از همان آغاز کار از کردستان بزرگ سخن گفته است و نه صرفاً کردستان ترکیه؛ به کردستان بزرگی به پایتختی دیاربکر 2.5 میلیونی می اندیشد."
همانطور که در این قسمت از متن مشاهده می شود جمعیت کردهای ساکن ترکیه با ارقام 30-35 میلیون نفر تعیین شده است، در حالیکه بر طبق آمارهای ملی و رسمی در ترکیه و آمارهای جهانی بی طرف جمیعت کرد ساکن در ترکیه حدود 11 میلیون و جمعیت کرد تمام دنیا(همراه با زازها) در حدود 25 میلیون می باشد(البته ناگفته نماند که جمعیت کرد در ترکیه هر چند نفر باشد ربطی به قضیه مورد نظر ندارد). در متن مشاهده می کنید که اعمال تروریستی (تجارت مواد مخدر، قاچاق کالا، قاچاق انسان، قاچاق اسلحه و ..) سازمان پ.ک.ک تنها هدفی که دارد تشکیل و ایجاد کردستان خیالی بزرگ در خاک کشورهای ترکیه، ایران(آزربایجان غربی و بسیاری از مناطق ترک نشین)، عراق و سوریه می باشد. جای بسی تامل هست که این گروهها تندور کرد تحت حمایت لابی شونیزم فارس در اوروپا و آمریکا و شبکه های تلوزیونی مربوط به این گروهها به راحتی دست به تبلیغ خاکهای آزربایجان غربی و مناطق ترک نشین به عنوان کردستان خیالی بزرگ می پردازند؟ افراطیون کرد به دلیل اینکه کردها در طول تاریخ کشوری ندشاته اند همواره فکر تشکیل کردستان خیالی بزرگ را در سر پرورانده اند و در 100 سال گذشته که روند پان کردیسم افراطی و سوء استفاده از حس ناسیونالیستی  شدت گرفت چه کتابها و تاریخ سازی هایی برای هویت سازی و وصل کردن مردم کرد به اعماق تاریخ صورت نگرفت حتی کار به جایی رفت که در بعضی از کتابها از حضرت آدم نیز سخن به میان آمد.
در جایی دیگر از مطلب چنین نوشته شده است:
" کارنامه ی حزب تحت رهبری اوجالان مملو از موفقیت های خیره کننده و ناشی از برنامه ریزی و صبر طولانی است،نمی توان چشم بر مسائلی به مانند تغییر ترکیب جمعیتی آرام شهر ارومیه فقط در طول سه دهه به راحتی بست 
بله کارنامه سازمان تروریستی پ.ک.ک و اوجالان پر از کشتار و ترورهای افراد نظامی و غیر نظامی و انواع تجارت (مواد مخدر، انسان، اسلحه و ...) می باشد. همانطور که مشاهده می کنید این گروههای افراطی و تندرو کرد نقشه کرد نشین کردن اورمیه را از سالهای متمادی در سر دارند و هم اکنون که با چراغ سبز بعضی از نژادپرستان فارس و پان ایرانیست ها مواجه شده اند  راه را برای اجرای نیات پلید خود مساعد دیده اند. همانطور که شاید بدانید گروههای افراطی و تندور کرد در راستای کرد نشین جلوه دادن شهر های غربی آزربایجان و الخصوص شهر اورمیه در این سالها پروپاگاندای وسیعی را به کار بسته اند طوری که هم اکنون بیش از چند صد سایت و وبلاگ با نام  اورمیه را ثبت کرده و به چندین زبان اخبار اورمیه را هر طور که بخواهند و منافعشان ایجاب کند مخابره می کنند. به طوریکه بارها مشاهده شده است وقتی در اورمیه و دیگر مناطق آزربایجان غربی فرد کردی با هر عنوان اعم از قاچاقچی مواد مخدر، عضو گروهها کرد تروریست(پ.ک.ک و پژاک) و ... توسط دولت ایران دستگیر می شود این گروههای تندور شخص مذکور را فعال کرد به دنیا مخابره کرده ودر مطلب سیگنالهای کرد نشین بودن اورمیه و دیگر مناطق غربی آزربایجان را نیر مخابره می کنند. در این سالها که این گروههای افراطی کرد نقشه ای شوم برای مناطق غربی آزربایجان و شهر اورمیه در سر داشته اند مرتباً هر چند ماهه نقشه های جغرافیایی برای مناطق ترک نشین، کتاب تاریخ برای هویت سازی برای شهرههای ترک نشین، تاریخ سازی برای مردم کرد و ایجاد گروههای در سایتهای اجتماعی(فیسبوک و ...) با نام اورمیه، ...  را آماده کرده و منتشر کرده اند.
داشناکهای ارمنی هم با توجه به نقشه ای که برای خاکهای ملت ترک منطقه در 100 سال گذشته داشتند و این اعمال گروههای تندرو و افراطی کرد را عیناً تکرار کردند که حالا قره باغ را آرتساخ و به چنین سرنوشتی که همه می دانیم؟ دچار شد. بس از تاریخ خودمان برای آینده شهرهایمان باید استفاده کنیم تا تاریخ تکرار نشود.   
حال بجاست که فعالین ترک آزربایجانی اعتراض خود را در این راستا به چنین گروههای تندرو و افراطی برسانند تا شاهد تبدیل شدن اورمیه قلب آزربایجان به قره باغ دوم نباشیم.
منبع مطالبی که از یکی ازسایتهای افراطی کرد گرفته شده است: http://tinyurl.com/2c6l8gj


|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
آخرین نوشته ها
عجایب
عجیبه
جایزه ناکامی تیم ملی در
به وبلاگ دوستداران ارجق خوش آمدید
تصاویر شبیه خوانی ارجق 1389
دوستداران ارجق
خوش آمدید
[عناوین آرشیوشده]
آرشیو وبلاگ
بزرگان و مفاخر ارجق
اخبار مربوط به ارجق
تعزیه در روستای ارجق
تاریخچه روستای ارجق
جاهای دیدنی روستای ارجق
عکس های مربوط به ارجق
عکس های شبیه خوانی ارجق

آپلود عکس

کد آهنگ

کد موسیقی