حماسه قیل قمیش و تاثیر آن بر ادبیات جهان
تاریخ : دوشنبه 89/4/7 ساعت: 8:58 صبح
یک هزار سال قبل از آنکه عبریان تورات خود را بنویسند و یونانیان ایلیاد و اودیسه را بوجود آورند، در میان سومری ها ادبیات غنی و پرمایه ای رواج داشته که شامل اساطیر، داستان های حماسی و سرودهای مذهبی و مراثی و مجموعه های متعدد امثال و افسانه ها و مقالات بود. حماسه مشهور «قیل قمیش» سومری نیز نخستین حماسه ای است که از بشر باستانی به یادگار مانده و کمابیش در افسانه های بعدی ترکی و سایر ملل اثر گذاشته است.
اساس این داستان در جاودان ساختن انسان و دور ساختن مرگ از انسان می باشد. بنابه افسانه های قدیمی در میان ترکان قزاق ، دهدهقورقود بعد از آنکه آماده شدن گور خود را در خواب می بیند برای فرار از مرگ از دیاری به دیاری می رود و در هر دیار با گورکن های خود روبرو می شود و سرانجام از سرناچاری به وطن خود باز می گردد و فرش دویی خود را روی آب سیر دریا می گسترد و با نواختن قوپوز ، خواب را به مدت چند روز از خود دور می کند اما عاقبت خواب بر وی چیره شده و مرگ در هیئت پشه ای قلب او را گزیده و دهدهقورقود نیز همچون سایر انسانها به سرای باقی می شتابد.
صورت دیگر داستان را درکتاب دهدهقورقود در داستان "دهلیدومرول" داریم. در این فصل نیز دومرول سعی در مبارزه با مرگ می کند عاقبت در می یابد که انسان فانی است. در داستانی از مولوی – حکیم و شاعر ترک – شخصی برای دفع مرگ به سلیمان نبی پناه می برد و ماجراهایی در این حول وحوش رخ می دهد. بی شک مولوی که خود اصلاً ترک بود از طریق ادبیات شفاهی ترکان به این موضوع گسترده آشنایی داشته است. اومیت کافتانچی اوغلو نیز رگه هایی ازداستان قیل قمیش را در داستان کوراوغلو که جزو محبوبترین داستانهای حماسی ترکان معاصر می باشد ذکر می کند.
جدای از این شباهتها بسیاری از کلمات خاص در این اسطوره ، ترکی یا بسیار به کلمات امروزین ترکی شبیه است. در داستان قیل قمیش نام الهه عشق ایشتر/ایشتار است که همان ایستر و از مصدر ایستمک ترکی امروزین می باشد یا کلمه میشو در این داستان به معنای کوه آمده و جالب اینکه «میشو» نام کوهی رفیع در مرند آذربایجان می باشد و دهها لغت مشابه اینها.
امروزه بسیاری از اعیاد و مراسم هایی که در میان ترکان و سایر اقوام دیده می شود یادگاری از سومریان پروتو تورک می باشد. مانند عید سال نو. به عقیده دکتر مهرداد بهار، خدای شهید شونده سومری یا «دوموزی» در پایان هر سال کشته شده و سر سال نو دوباره متولد می شود. ترکان قدیم زایش او را جشن می گرفتند چون با زایش او گیاهان و دانه ها می روییدند. جالب اینجاست که امروزه اقوامی این عید را از آن خود دانسته و عید ترکان را تقلیدی از عید خویش می دانند. عید سال نو در آذربایجان با نام جمشید پیوند خورده است. چنین نقل می شود: چون جمشید به آذربایجان رسید برای وی تخت مرصعی در جانب شرق نهادند و وی تاج بر سر نهاد همین که آفتاب طلوع کرد اولین شعاع نور که بر انتهای تاج افتاد مردم جشن گرفته و آنروز را یئنگی گون یا نوروز نام نهادند. از دیگر سو بررسی های باستانشناسی در میان تمدن های اینکا و آزتک آمریکا نشان می دهد که اعلام سال نو در میان انها نیز کاملاً روش نجومی داشته است. بدین ترتیب که انها در معابدشان سوراخهایی تعبیه کرده و در روز و ساعتی که شعاع نور مستقیم وارد این سوراخ شده و از آنجا به نقطه مشخصی در کف معبد میتابیده سال نو اعلام می گردید. این می تواند اساسی برای این موضوع باشدکه اجداد سرخپوستان چند هزار سال قبل شاید همزمان با کوچ سومری ها ، از طریق تنگه برینگ به آمریکا رفته و اساس تمدن آزتک و اینکا را پایه ریزی کردهاند. مطالعه تطبیقی زبانهای اینکایی و چوواشی – یک لهجه از ترکی – نشان میدهد که بیش از 120 لغت و ترکیب زبان اینکایی به سادگی با 170 لغت چوواشی قابل ترجمه است. امروزه محققین معتقدند زبان سومری ( ترکی باستان ) علاوه بر تأثیر در ترکی معاصر در زبانهای آسیایی و گاهاً اورپایی نیز تأثیر داشته است. مثلاً دکتر پرویز ناتل خانلری که مؤلف تاریخ زبان فارسی است معتقد است که می توان لغات سومری(پروتوتورکی) بسیاری از زبان فعلی فارسی استخراج کرد.Araz Sulduzlu
|
+| نویسنده :حسین ملکی
|
نظر
آخرین نوشته ها
آرشیو وبلاگ