تاریخ : دوشنبه 89/4/28 ساعت: 1:56 عصر
پیش خدا بر گردیم
گوش کن !
این صدای نفس خورشید است
که به مهمانی ما می آید
باز کن پنجره قلبت را
لحظه ها می آیند
عشق هم می آید
عشق با ما می گوید
می شود بال کبوتر ها را
با دو خط ...
شعر بهاری مرهم بگذاریم
با کبوتر ها
می شود پر وا کرد
می شود آن طرف دریا ها
توی شهر خورشید
لانه تازه تری بر پا کرد
می شود بنشینیم
ساعتی با جنگل
گفتگویی بکنیم
راز سرسبزی دستانش را
در بنفشه ...شمشاد
می شود بشکافیم
می شود تنها _بر قایق موج
پا گذاریم به آن شهر که در آن طرف دریا هاست
می شود با دل خود
دست در دست دعا
پیش خدا بر گردیم
تو هم آیا با من می آیی؟