سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اس ام اس

تاریخ : چهارشنبه 89/5/13 ساعت: 10:26 صبح

وقتی پیام نمیدم خیال نکن که بی خیال از تو و روزگارتم

 

تو فکرتم ، به یادتم ، زنده به انتظارتم ، اون جوری که تو فکرتم حس می کنم کنارتم !


پیرزنه از همسایه شون می پرسه : فرق بسیجی با سپاهی چیه ؟ زن همسایه میگه : بسیجی ها از جلو حمله می کنن سپاهی از عقب! پیرزنه میگه : یادش بخیر حاجی هم بسیجی بود هم سپاهی!!!


هرگز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را

هرگز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را


 

توی زندگیت هرگز اخم نکن ، چون ممکنه یه نفر فقط به امید لبخند تو زنده باشه ... مثل من .


 پسره رو داشتن ختنه می کردن ، دختر همسایه شون گریه میکرده میگن : اون ختنه میکنن تو چرا داری گریه می کنی ؟ دختره میگه : دارن برای من تیزش می کنن ؟!


یواش یواش برو پایین یه چیزی بهت بگم :
.
.
.
.
.
.
.
.
تند اومدی نمی گم !


 سالها بود تو را می کردم - - - همه شب تا به سحرگاه دعا

یاد داری که به من میدادی - - - درس آزادگی و مهر و وفا

همه کردند چرا من نکنم - - - وصف روی گل زیبای تو را

تا ته دسته فرو خواهم کرد - - - خنجر خود به گلوگاه نفاه

تو اگر خم نشوی تو نرود - - - قد رعنای تو از این درگاه

 

کاش هرگز در محبت شک نبود
تک سوار مهربانی
تک نبود
کاش بر لوحی که بر جان دل است
واله تلخ خیانت هک نبود

آسمون وقف نگاهت گل من
مانده ام چشم به راهت گل
من
هر کجا هستی و باشی گویم
که خدا پشت و پناهت گل
من

 دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من؟
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من!

آخرین تکه قلبم را به پروانه ای دادم که رنگ پرهایش سوی دیدن را از من گرفت ، به او دادم چون از تمامی چیزهای دور و برم پاکتر بود ، حتی آبی تر از حوض آبی کلبه ی تنهایی ام ...

 کاش غرورم را که در پستوی سادگی ام پنهان بود می یافتی، اما تو این سادگی را بهانه ای قرار دادی برای در هم شکستن غرورم...

 توی زندگیت هرگز اخم نکن چون ممکنه یه نفر فقط به لبخند تو زنده باشه...

 تا روزی که رفتی می پنداشتم  عشق همه اش شیرینی است! اما آن روز چشمانت به من آموخت که با آخرین نگاه است که اولین رنج آغاز می شود...

 تو را برای وفای تو  دوست می دارم، و گرنه دلبر پیمانه شکن که فراوان است...

 اگر بوی گلی را دوست نداری لااقل شاخه هایش را نشکن ...

برای شکستن من یه اخم کافیه... نیازی به فریادت نیست، واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه... نیازی به قهر نیست، برای مردنم حرف رفتنت کافیه... نیازی به انجامش نیست...

 یادت هست گفتم دوستت دارم و تو گفتی کوچکی برای دوست داشتن!؟
رفتم و بزرگ شدم... حالا اما دیگر یادم رفته است دوست داشتن !

یادمه که همیشه بهم میگفتی برو من پشتتم...
ولی هیچوقت فکر اون خنجری که پشتت قایم کرده بودی رو نمیکردم!

و کسی می گوید سر خود بالا کن ، به بلندا بنگر. به بلندای عظیم به افق های پر از نور امید و خودت خواهی دید و خودت خواهی یافت خانه ی دوست کجاست... خانه دوست در آن عرش خداست ، خانه ی دوست در آن قلب پر از نور خداست و فقط دوست ، خداست...

در کنار ساحلت من قایقی شکسته ام... تو همان ساحل عشقی که بهت دل بسته ام...

  هرگاه شادم یاد تو غمگینم می کند. هرگاه غمگینم یاد تو شادم می کند. پس هر دو را دوست دارم چون حکایت از تو می کند.

 نیمکت کهنه باغ
خاطرات دورش را
در اولین بارش زمستانی
از ذهن پاک کرده است
خاطره شعرهایی
را که هرگز نسروده بودم
خاطره آوازهایی را که هرگز نخوانده بودی

 

زن خوب ? تا خصلت باید داشته باشه :

الف) نجیب باشه : یعنی با جیب آدم کاری نداشته باشه !

ب) خانه دار باشه : یعنی از خودش خانه داشته باشه !

ج) مثل ماه باشه : یعنی شبا بیاد و صبحها بره خونه باباش !

 

کمینه امداد طی اطلاعیه ای ضمن تشکر از مردم انسان دوست اردبیل

خواست تا لوله های گاز خانه های خود را از صندوق های صدقات دربیاورند!

 

ترکه یه شماره تلفن پیدا می کنه زنگ می زنه بهش میگه :

ببخشید من شماره تونو پیدا کردم آدرس بدین واستون بیارمش !

 

احمدی نزاد در سال ???? :

من نه شهردار بودم نه استاد دانشگاه ، نه استاندار و نه رئیس جمهور

من اشتباهی بودم ، من شصت چی هستم ، محمود شصت چی !!

 

ترکه به شیطون می گه : چند تا دختر گول بزن من بکنم .

شیطون می گه : من بندگی خدا رو نکردم اونوقت بیام ک س ک ش ی تو رو بکنم !!

 

ترکه با دختر میرن تو اتاق ، دختره میگه : من مال تو رو می خورم تو مال منو

ترکه میگه : نه ، اینجوری دعوامون میشه ، هر کی مال خودشو بخوره !

 

جشنواره زمستانیه فیلمهای مشهد :

الف) جواهری در التیمور

ب) قتل در کال زرکش

ج) حمله چغکها

د) دختری با موهای پتیخ پتیخ

ه) جوادها می آیند!!

 

زنه از شوهرش میرسه : صبحونه می خوری ؟

مرد: یه بوس بده عوض صبحونه !

مرد ظهر برمیگرد خونه . زن میگه : ناهار می خوری ؟

مرد: سینه تو بده بخورم عوض ناهار!

مرد شب میاد خونه میبینه زنش از پله ها میره بالا از نرده سر میخوره پایین !

مرد میگه : چکار می کنی ؟!

زن : دارم شامتو گرم می کنم !!



|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

آخرین نوشته ها
عجایب
عجیبه
جایزه ناکامی تیم ملی در
به وبلاگ دوستداران ارجق خوش آمدید
تصاویر شبیه خوانی ارجق 1389
دوستداران ارجق
خوش آمدید
[عناوین آرشیوشده]
آرشیو وبلاگ
بزرگان و مفاخر ارجق
اخبار مربوط به ارجق
تعزیه در روستای ارجق
تاریخچه روستای ارجق
جاهای دیدنی روستای ارجق
عکس های مربوط به ارجق
عکس های شبیه خوانی ارجق

آپلود عکس

کد آهنگ

کد موسیقی