سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عبید زاکانی

تاریخ : سه شنبه 89/4/22 ساعت: 10:32 صبح

شخصی را زنبور بر کیر زد، سخت بزرگ شد! در خانه رفت با زن خود گفت: «این کیر در بازار می‌فروشند. مقرر کرده‌ام که کیر خود را بدهم و صد دینار دیگر بر سر، این کیر را بستانم، اگر نیک است بگوی تا بخریم.»

زن را سخت خوش آمد، جامه‌ها و حلی (1) هر چه داشت همه در هم فروخت و صد دینار بداد که این را از دست مده.

شوهر برفت و باز آمد که خریدم. یک دو روز به کار می‌داشتند، ناگاه آماسش فرو نشست و با قرار اصل آمد. شوهر پریشان از در آمد و گفت: «ای زن، خدا بلای سخت از ما بگردانید. آن کیر از آن ترکی بود، دزدیده بیرون آمد. مرا بگرفتند و به دیوان بردند به هزار زحمت صد دینار دادم و همچنان کیر کهنه‌ی خود را باز ستدم و از آن شنقصه (2) خلاص یافتم.»

زن گفت: «من خود روز اول می‌دانستم که آن دزدی باشد وگر نه بدان ارزانی نفروختندی!»



1- خرت و پرت
2- مخمصه
حکایت از رساله‌ی دلگشای عبید زاکانی


|+| نویسنده :حسین ملکی | نظر

آخرین نوشته ها
عجایب
عجیبه
جایزه ناکامی تیم ملی در
به وبلاگ دوستداران ارجق خوش آمدید
تصاویر شبیه خوانی ارجق 1389
دوستداران ارجق
خوش آمدید
[عناوین آرشیوشده]
آرشیو وبلاگ
بزرگان و مفاخر ارجق
اخبار مربوط به ارجق
تعزیه در روستای ارجق
تاریخچه روستای ارجق
جاهای دیدنی روستای ارجق
عکس های مربوط به ارجق
عکس های شبیه خوانی ارجق

آپلود عکس

کد آهنگ

کد موسیقی